Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-30@06:38:28 GMT

بازخوانی گفتگوی محمدعلی سپانلو با آگاتا کریستی

تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۷۳۳۹۱

بازخوانی گفتگوی محمدعلی سپانلو با آگاتا کریستی

متن گفت‌وگوی ۵۵ سال پیش محمدعلی سپانلو را با «آگاتا کریستی» - مشهورترین و محبوب‌ترین نویسندۀ رمان‌های جنایی و پلیسی در جهان و خالق شخصیت‌هایی چون «هرکول پوآرو» و خانم «مارپل» - در جریان سفرش به تهران که در مجلۀ فردوسی چاپ شد (و بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت) می‌خوانید.

به گزارش ایسنا، مهرداد خدیر در یادداشتی در عصر ایران نوشت: «۶ سال پیش و در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ خورشیدی، محمدعلی سپانلو - شاعر و نویسنده - چشم از جهان بست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همان موقع دربارۀ او یادداشتی نوشتیم با عنوان «خاموشی شاعر در شب اردیبهشتی تهران». امسال اما به یاد سپانلو متن گفت‌وگوی ۵۵ سال پیش او با «آگاتا کریستی» - مشهورترین و محبوب‌ترین نویسندۀ رمان‌های جنایی و پلیسی در جهان و خالق شخصیت‌هایی چون «هرکول پوآرو» و خانم «مارپل» - در جریان سفرش به تهران را نقل کرده‌ایم که در مجلۀ فردوسی چاپ شد (و بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت).

آن‌گونه که علی دهباشی، سردبیر مجلۀ بخارا، چند سال قبل در «شب آگاتا کریستی» گفت او به خاطر علایق باستان‌شناسی همسرش بارها (۶ مرتبه) به ایران سفر کرده بود و محمدعلی سپانلو هم در سال ۱۳۴۵ از این فرصت استفاده و با او گفت‌وگو کرد و آگاتا کریستی وقتی پذیرفت که دانست طرف مصاحبۀ او جدای روزنامه‌نگاری، نویسنده‌، شاعر و حقوق‌دانی صاحبنام است و بعدها نیز از این گفت‌وگو با خاطرۀ خوش نقل می‌کرد.

محمدعلی سپانلو شاعری برج عاج‌نشین نبود و تنها در عالم شعر و تخیل قدم نمی‌زد و با روزنامه‌نگاری و سیاست با واقعیت‌ها هم سر و کار داشت و این مصاحبه زوایای دیگری از شخصیت او را نیز نشان می‌دهد و بسیار خواندنی است. دست‌ کم این حُسن را دارد که اگر سپانلو را نمی‌شناختید از این پس هر گاه که کتابی از آگاتا کریستی خواندید یا فیلمی بر اساس نوشته‌های او دیدید نام سپانلوی شاعر هم به ذهن‌تان متبادر می‌شود.

***

در تابستان سال ۱۳۴۵ آگاتا کریستی در ایران بود. به دیدارش رفتم. محل ملاقات «انجمن باستان‌شناسی انگلیس» بود. آگاتا کریستی چاق،‌ پف‌کرده و پیر روی صندلی راحتی نشسته بود. سنگین‌گوش، کند، امّا خوش‌رو ـ البته خوش‌رویی انگلیسی. با من مواجه شد. سؤالاتم را (از طریق مترجم) با دقت و نکته‌شکافی یک جرم‌شناس می‌شنید و بعد با یک لبخند دیرپا بدان پاسخ می‌گفت. تقریباً جز آن چهرۀ مراقب، چشم‌های غبارگرفته و لب‌های نازک و محکمش که تنها بازمانده جامعه‌های اشرافی چمن‌زاران کاخ‌های انگلیس، محل بسیاری از کتاب‌هایش بود، هیچ چیز در او جنبش نداشت. فقط گهگاه به پاهای بادکرده‌اش -که به اندازه متکا شده بودند - تکان خفیفی می‌داد. طراح جنایت، یا پیرزن افلیجی که یگانه شاهد یک راز مرگبار بود…

آگاتا کریستی با شوهرش به ایران آمده بود. در آن موقع آگاتا ۷۰ ساله بود و شوهرش ۶۲ ساله. می‌گفت که این ششمین سفر او به ایران است. شوهر مطالعات باستان‌شناسی می‌کرد و رسیده بود به تاریخچه روابط ایران باستان با کشورهای غربی. زن را هم کسی می‌گفت که برای زیارت (؟) به ایران آمده است. وسط حرف بودیم که شوهر گفت فرصتمان تمام شده، چون زن ناخوش‌احوال است. به هر حال این خلاصه چند دقیقه گفتگو است با خالق «هرکول پوآرو» و «میس مارپل»، یک صدا که حتی در زمان حیاتش هم از دنیای دیگری می‌آمد. آگاتا کریستی چند روز پیش در ۸۵ سالگی مُرد.

چند سال است که کتاب می‌نویسید و تاکنون چند کتاب پلیسی نوشته‌اید؟

جواب این سؤال برای من مشکل است. چون من همیشه در کار نوشتن بوده‌ام. الان متجاوز از ۵۰ سال است که کتاب‌های پلیسی می‌نویسم. داستان کوتاه و نمایشنامه هم زیاد نوشته‌ام. می‌توانم بگویم مجموع آثار من از هفتاد بیشتر است.

به جز خودتان جنایی‌نویس دیگری هم در میان زن‌ها سراغ دارید که از لحاظ قدرت همتای شما باشد؟

جواب این یکی هم مشکل است. می‌دانید من اولین کسی بودم که از میان زن‌ها نوشتن رمان جنایی را آغاز کردم و سپس سبکی مخصوص به خودم به وجود آوردم. از میان نویسندگان زن یک جنایی‌نویس را به نام دورتی شلز می‌شناسم که وجوه مشترک بسیاری با من دارد و کتاب‌های خوبی نوشته است.

عقیده شما درباره آن نوع رمان که فرانسوی‌ها به آن «ادبیات سیاه» اسم داده‌اند و بر زمینه جنایی، مسائل اجتماعی را مطرح می‌کند چیست؟

متأسفانه من از این نوع اطلاع زیادی ندارم. البته کتاب‌های خود من در فرانسه زیر عنوان «مجموعه سیاه» چاپ می‌شود.

من کتاب‌های شما را جزو آن دسته از کتب پلیسی که رمان‌های «مسئله» یا «معما» نامیده می‌شوند قرار می‌دهم. در اینجا یک مسئله مرکزی هست که خواننده کتاب به همراه کارآگاه داستان قدم به قدم آن را تجزیه و تحلیل می‌کند. یعنی خواننده در کشف معما با کارآگاه شریک است. بنابراین آیا ممکن است شما را دنباله‌روی نویسندگانی چون کانن دویل «خالق شرلوک هولمز» و موریس لبلان «خالق آرسن لوپن» دانست؟ به طور کلی ممکن است درباره سبک و شیوه کارتان توضیح بدهید؟

من از بیست‌ویک سالگی شروع به نوشتن کردم و الان هفتاد و پنج سال دارم. سبک کار خودم را دتکتیو «کارآگاهی» نام می‌دهم. این سبک به تدریج قیافه و ارکان مستقلی پیدا کرده و مکتبی شده است به نام خود من. نویسندگانی هم که نام بردید البته پیشکسوت من بوده‌اند.

یک گروه کتاب‌های پلیسی آمریکایی هست که می‌توانیم فعلا به آن رمان‌های پلیسی عامیانه لقب بدهیم. در این رمان‌ها جنبه‌های وحشیانه و فاجعه‌آمیز مطرح می‌شود. در واقع در آن خشونت و تحرک مهم‌تر از معماست که چندان پیچیده هم نیست. از نویسندگان این گروه می‌توانم «جیمز هادلی چیز»، «پیتر چینی» یا حتی «یان فلمینگ» را نام ببرم. درباره آنها چه می‌گویید؟

من از آثار این نویسندگان لذت نمی‌برم؛ چرا که در کارشان هیجان و تعلیق و دغدغه وجود ندارد. اینها خواننده را زیاد منتظر نتیجه داستان نگه نمی‌دارند، زیرا هیچ مسئله‌ای را از او پنهان نمی‌کنند. با این حال میان این گروه نویسندگان «ارل استانلی گاردنر» را می‌پسندم. همان کسی که شخصیت «پری میسن» را ساخته است. یک زن آمریکایی هم هست که خیلی کارش را دوست می‌دارم و به عقیده من از بهترین نویسندگان پلیسی چند سال اخیر است. وی «الیزابت لیدی» نام دارد و تا پیش از مرگش دوازده کتاب پلیسی و جنایی نوشته است.

عقیده شما راجع به آن دسته نویسندگانی که، ضمن مطرح‌کردن تعلیق و دغدغه، عقاید فلسفی و عارفانه نیز در داستان‌شان وارد می‌کنند چیست؟ مثلا نویسنده هم‌وطن‌تان گراهام گرین؟

گراهام گرین نویسنده خوبی است اما به هر حال آثارش را نمی‌توانیم داستان پلیسی بدانیم. چون بسیاری از قراردادهای مربوط به کتاب‌های پلیسی در آن رعایت نمی‌شود. عارفانه هم نیست؛ هر چند که احساس مذهبی نیرومندی در آنها موج می‌زند. البته همان‌ طور که گفتم من او را جزو بزرگ‌ترین نویسندگان معاصر می‌دانم.

آیا شما در کتاب‌هایتان حامل پیامی هستید، به طور کلی شما چیزی به خواننده خود می‌آموزید؟

من بیش از هر چیز منظورم از نوشتن کتاب پلیسی سرگرم‌کردن خواننده است و بعد ساختن دنیایی خوب و خالی از گناه. می‌دانید که در قدیم اخلاقیون تمام آثارشان را با نابودی ظالم و امحاء ستم خاتمه می‌دادند. از این نظر من هم اخلاقی هستم. در داستان‌های من پیام این است که بالاخره پاکی و معصومیت بر جنایت و گناه چیره می‌شود. من این را به خواننده‌ام می‌آموزم.

بنابراین شما معتقد نیستید که یک اثر باید تصویر حقیقی جامعه را نشان دهد؟

چطور ممکن است کتاب‌های من تصویر حقیقی جامعه نباشد؟ جامعه پر از جنایت و فساد است و من در آثارم این طرف چهره جامعه را نشان می‌دهم.

از شما چند کتاب به فارسی ترجمه شده. برخی فیلم‌های آثار شما را هم دیده‌ایم، به علاوه چند نمایشنامه نیز از روی کتاب‌های شما در اینجا اجرا شده است. خواننده و تماشاگر ایرانی در مورد شما کنجکاو است و نسبتا شما را می‌شناسد. برای این آشنایان پیامی ندارید؟

فکر نمی‌کنم ایرانی‌ها مرا از روی فیلم‌های آثارم درست بشناسند. چون هیچکدام از این فیلم‌ها را نمی‌پسندم، زیرا در آنها فکر مرا مسخ کرده‌اند. نمایشنامه هم البته زیاد نوشته‌ام ولی تاکنون هیچ کدام از آنها به طرز صحیحی صحنه‌ای نشده… ببینید ایرانی‌ها، روس‌ها، مصری‌ها و چند کشور دیگر به کپی‌رایت ملحق نشده‌اند و حقی به مؤلف پرداخت نمی‌کنند. پیغام من به خوانندگان ایرانی‌ام این است که بهتر است شما هم به قرارداد بین‌المللی کپی‌رایت بپیوندید.

در آن صورت، با این تیراژ کمی که کتاب‌های ما دارد هیچ کتابی در اینجا ترجمه نخواهد شد.

بگذارید حالا که به اینجا رسیدیم بگویم چند سال پیش که به ایران آمده بودیم، دوستی به من گفت که یک کتابم را تازگی در اینجا ترجمه کرده‌اند. وقتی خواستم ببینم کدام کتاب است، متوجه شدم که آن را به نام من جعل کرده‌اند. می‌دانید که این کار از نظر قانون جرم است…

توضیح می‌دهم که در کشور ما جنایات با نقشه، نظیر صحنه‌های کتاب‌های شما، کمیاب است. جرایم کشور ما این رقمی است.

به هر حال تا وقتی وضع این باشد هر دوی ما ضرر می‌کنیم. ضرر شما این است که آثار حقیقی مرا نمی‌خوانید و ضرر من این است که هم حقم ضایع می‌شود و هم اسمم خراب می‌گردد.

به عنوان آخرین سؤال ممکن است درباره کاراکترهای اصلی آثارتان، مثلا هرکول پوآرو توضیح دهید؟

این هرکول پوآرو خیلی وقت است پا به کتاب‌های من گذاشته، در زمان جنگ جهانی اول بود که من او را به عنوان یک پناهنده بلژیکی وارد داستان‌هایم کردم. آن موقع فکرش را هم نمی‌کردم که این شخصیت تا حالا با من بماند. گرچه او در تمام کتاب‌هایم نیست اما همین همراهی آشکار و پنهان او پنجاه سال طول کشیده و شاید دیگر خودش هم خسته شده باشد از این که این همه وقت با من سر کرده است.

متشکرم.

من هم متشکرم. این از جالب‌ترین گفت‌وگوهایی بود که با من شده است.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: محمدعلي سپانلو آگاتا کریستی محمدعلی سپانلو آگاتا کریستی هرکول پوآرو چند سال سال پیش رمان ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۷۳۳۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انجام ۴ ماموریت پلیسی در استان سمنان/ سارق روی دکل برق دستگیر شد

به گزارش خبرنگار مهر، سردار جلیل موقوفه‌ای شامگاه دوشنبه در گفت‌وگو با خبرنگاران به میزبانی فرماندهی انتظامی استان سمنان از انجام چهار ماموریت ویژه پلیسی طی روز دوشنبه در استان خبر داد و ابراز داشت: کشف محموله تاغ و سوخت، دستگیری سارق و بازگشت پول به حساب شاکی از مهمترین این رویدادها است.

وی ضمن بیان اینکه با اشراف اطلاعاتی پلیس بخش بسطام سارق سیم و کابل برق حین سرقت روی دکل دستگیر شد، افزود: این سارق سابقه‌دار غیر بومی به انجام ۲۰ فقره سرقت سیم و کابل با انگیزه تهیه مواد مخدر اعتراف کرده است.

فرمانده انتظامی استان سمنان ضمن بیان اینکه بیش از دو هزار لیتر گازوئیل قاچاق توسط مأموران انتظامی مهدیشهر شناسایی شد، ابراز داشت: این محموله از استان های شمالی بارگیری و به مقصد سیستان بلوچستان در حرکت بود که خروجی حوزه استحفاظی این شهرستان توقیف و راننده دستگیر شد.

موقوفه ای ضمن بیان اینکه ۵۰۰ کیلوگرم چوب تاغ قاچاق از خودرو سمند در حوزه شهرستان سمنان کشف شد، تصریح کرد: پس از تعقیب و گریز خودرو متوقف و راننده دستگیر شد.

وی از عودت وجه ۳۰۰ میلیون ریالی به حساب شهروندی که نرم افزار جعلی همراه بانک نصب کرده بود خبر داد و افزود: قرار بود این مبلغ به کارت فرد دیگری واریز و از کارت دوم وجه های مسروقه به رمز ارز تبدیل و سپس به حساب صرافی های خارجی منتقل شود که با هوشمندی و اقدام به موقع مهندسان سایبری، با دستور قضایی حساب صرافی مسدود و کمتر از ۴۸ ساعت وجه بازگشت.

کد خبر 6092520

دیگر خبرها

  • سرگیجه در کشتی؛ محمدعلی گرایی به تیم ملی دعوت شد
  • انجام ۴ ماموریت پلیسی در استان سمنان/ سارق روی دکل برق دستگیر شد
  • دعوت از گرایی به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی
  • محمدعلی گرایی به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی دعوت شد
  • بازخوانی کارنامه 8 تیم برتر جام حذفی؛ 3 قهرمان در کنار 5 مدعی
  • دستگیری ۲۲ نفر از عاملان تیراندازی در هویزه
  • دستگیری قاتل زباله گرد در سلسله
  • دستگیری قاتل در پوشش زباله گرد در لرستان
  • قاتل زباله گرد در الشتر دستگیر شد
  • بيش از 89 هزار تماس با مرکز فوريت هاي پليسي گلستان